خرداد ۰۶، ۱۳۸۷

شاید اینبار هم.......

دنیای بچه ها چقدر خوبه، کاش بعضی چیزای اون دوران تغییر نمی کرد.
همیشه بوده که دو تا بچه سخت دعواشون شده و به یک ساعت نکشیده،
مشغول بازی تازه ای شدند و نشونی از قهر و کینه تو دلاشون نمونده،
با واژه های نامهربونی ناآشنا و محدودیت ها و تعاریفی که بزرگا واسه
رابطشون دارند رو درک نمی کنند.
پنداری اینروزا دلم بدجوری هواتُ کرده، هوای نشستن کنارتُ، گپ زدن و خندیدن،
فارغ از هر رنگ و بوی گِله و بدون یادآوری اینکه تو چه کردی؟ ... من چه کردم؟
و زوال این رابطه اشاره به کدوم یکیمون داره.
حیف که خیلی چیزا مانع بروز اینهمه حس میشه. گرچه باید ها و نبایدهای
رابطمون رو من بارها، بخاطر کم طاقتیِ دلم شکستم.
شاید اینبار هم...........
شاید هم هرگز!

هیچ نظری موجود نیست:

 
Clicky Web Analytics