مرداد ۱۴، ۱۳۸۷

شادمانی بی سبب

امروز دچار یه شادمانی بی سبب شدم که حاضر نیستم هیچ بنی بشر و یا هیچ موضوعی باعث خراب شدنش بشه.
از اون روزهایی که انرژیِ زیادی کرده و به این راحتی ها کم نمی شه.
از اون روزهایی که کولهِ کولم.
حکایت مردی که هر زمان اینچنین مثل من سرخوش، می شد، اهل بیتش می تونستند غیر قابل تصور ترین مواردی که در حالت عادی ممکن نبود بشه در موردش حتی حرفی بزنند رو ازش طلب می کردند و رازی برمی گردشتند.
گفتم که بدونید!

هیچ نظری موجود نیست:

 
Clicky Web Analytics